دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه

آخرین مطالب

استاد راهنما:

 

جناب آقای دکتر آذربایجانی

 

استاد مشاور:

 

جناب آقای دکتر فعالی

 

 

 

(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)

 

 

 

 

 

فهرست مطالب:

 

فصل اول: کلیات

 

۱- بیان مسئله. ۲

 

مفروضات پژوهش ۳

 

۲- مفهوم­شناسی ۳

 

الف. الگو. ۳

 

ب. اعتماد به نفس ۷

 

یکم. تعریف اعتماد به نفس ۷

 

دوم. چیستی اعتماد به نفس ۹

 

سوم. مفهوم­شناسی روان‌شناسانه از اعتماد به نفس. ۹

 

چهارم. معناشناسی عزت نفس و اعتماد به نفس. ۱۱

 

پنجم. ارکان اصلی اعتماد به نفس ۱۲

 

ج) روان­شناسی دین ۱۴

 

یکم. دین ۱۵

 

دوم. روان­شناسی ۱۸

 

د) اخلاق اسلامی ۲۳

 

یکم. معنای لغوی و اصطلاحی اخلاق ۲۳

 

دوم. تعریف علم اخلاق ۲۵

 

سوم. اخلاق اسلامی ۲۶

 

چهارم. اصول نظام اخلاقی اسلام. ۳۱

 

۳- ضرورت و اهمیت. ۳۲

 

۴- تاریخچه و پیشینه تحقیق ۳۳

 

یکم. اعتماد به نفس در روان­شناسی. ۳۴

 

دوم. نظرگاه فلاسفه. ۳۷

 

سوم. اعتماد به نفس در ادیان ابراهیمی ۴۲

 

۵- روش­شناسی ۴۳

 

۶- ساختار کلی ۴۵

 

مروری بر فصل ۴۶

 

فصل دوم: اعتماد به نفس در روان­شناسی دین

 

۱- شاخص­های فرد دارای اعتماد به نفس ۴۸

 

یکم. پذیرش دیگران. ۴۹

 

دوم. خودگشودگی ۴۹

 

سوم. هدفداری ۴۹

 

چهارم. وحدت شخصیت. ۵۰

 

تسلط بر سرنوشت. ۵۰

 

۲- تأثیر خودکارآمدی در رسیدن به اعتماد به نفس. ۵۱

 

اعتماد به نفس و درمان استرس. ۵۴

 

مراحل شکل­ گیری اعتماد به نفس ۵۵

 

۳- رویکردهای روان­شناختی به اعتماد به نفس ۵۶

 

یکم. علل ناتوانی و ضعف خودشکوفایی. ۵۹

 

دوم. نیازهای روان­رنجوری ۶۰

 

سوم. پیش­شرط­های خودشکوفایی ۶۲

 

چهارم. احترام به خود. ۶۳

 

پنجم. استتثنا در سلسله مراتب نیازها ۶۴

 

ششم. نقش موقعیت در مراتب نیازها ۶۵

 

هفتم. ویژگی­های افراد خودشکوفا ۶۶

 

۴- اهداف اعتماد به نفس ۸۰

 

۵- روش­ها و راه­کارهای اعتماد به نفس. ۸۱

 

الف. پایه­گذاری اعتماد به نفس در کودکی. ۸۱

 

ب. راه­کارهای دست­یابی به اعتماد به نفس در یک نگاه .۸۳

 

۶- علائم و نشانه­ های اعتماد به نفس ۸۴

 

۷- آثار جسمی و روانی اعتماد به نفس ۸۶

 

یکم. تبعات ضعف اعتماد به نفس ۸۷

 

دوم. ویژگی­های شخصیتی فرد دارای اعتماد به نفس. ۸۸

 

۸- موانع اعتماد به نفس ۹۲

 

۹- جمع­بندی روان­شناسی از اعتماد به نفس ۹۳

 

مروری بر فصل ۹۳

 

فصل سوم: اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی

 

۱- سیره عملی پیامبر در اعتماد به نفس و توکل. ۹۹

 

هدف و غایت زندگی ۱۰۰

 

۲- معنای توکل ۱۰۰

 

یکم. توکل و حکمت خداوند. ۱۰۲

 

دوم. مراتب توکل ۱۰۴

 

۳- اعتماد به خداوند یا اعتماد به نفس ۱۰۵

 

۴- اعتماد به نفس در اخلاق ۱۰۷

 

۵- حقیقت اعتماد به نفس در اخلاق ۱۱۰

 

۶- مؤلفه­های اعتماد به نفس در اخلاق ۱۱۲

 

مؤلفه یکم. خودآگاهی و بصیرت. ۱۱۴

 

الف. ملاک شرافت آدمی ۱۱۶

 

ب. خویشتن­داری درمان اخلاق ناپسند. ۱۱۷

 

ج. شخصیت متعادل در پرتو قوای متعادل. ۱۱۸

 

د. راه رسیدن به بهداشت روانی ۱۱۹

 

مؤلفه دوم. احترام به خود. ۱۲۱

 

مؤلفه سوم. کرامت انسانی ۱۲۳

 

الف. مدینه فاضله کرامت. ۱۲۶

 

ب. حقیقت کرامت در شرافت ابدی ۱۲۷

 

مؤلفه چهارم. مثبت­اندیشی۱۲۸

 

الف. حقیقت اعمال در پرتو نیت­ها ۱۳۱

 

ب. سلامت روان در اندیشه سالم. ۱۳۲

 

مؤلفه پنجم. امیدواری ۱۳۳

 

الف. امیدواری و پشتکار. ۱۳۴

 

ب. جوینده یابنده است. ۱۳۵

 

مؤلفه ششم. همّت و اراده ۱۳۶

 

الف. نشانه­ها و راه­کارهای رسیدن به همت بلند ۱۳۷

 

ب. راه رسیدن به مراتب عالیه انسانی ۱۳۸

 

ج. همت عالی و صفت شجاعت. ۱۴۰

 

مؤلفه هفتم. مسئولیت­ پذیری ۱۴۳

 

مؤلفه هشتم. استقلال روحی ـ روانی ۱۴۴

 

۷- تفسیر اخلاق از اعتماد به نفس ۱۴۵

 

مروری بر فصل ۱۴۵

 

فصل چهارم: مقایسه و تطبیق

 

اتکاء به خود و نیروهای درونی ۱۴۹

 

۱- اتکاء به خداوند. ۱۵۰

 

الف. اشتراک اخلاق و روان‌شناسی دین. ۱۵۱

 

ب. بنای اعتماد به نفس بر عمل خدایی ۱۵۲

 

۲- مذمت اتکاء به غیر خدا ۱۵۳

 

۳- ایمان، امید و توکل به خداوند سرمایه مؤمن. ۱۵۴

 

۴- تحلیل و بررسی ۱۵۶

 

مروری بر فصل ۱۶۵

 

خاتمه: نتیجه­ گیری، پیشنهادها و محدودیت­ها

 

۱- بنای اعتماد به نفس بر توکل به خداوند. ۱۶۸

 

الف. تعلیم و تربیت صحیح فرزندان. ۱۶۹

 

ب. تعادل رفتار و گفتار۱۷۰

 

ج. اولیاء صالح و شایسته. ۱۷۰

 

۲- پیشنهادها ۱۷۱

 

۳- محدودیت­ها ۱۷۳

 

منابع ۱۷۴

 

الف. فارسی و عربی ۱۷۴

 

ب. انگلیسی ۱۷۹

 

چکیده انگلیسی ۱۸۰

 

چکیده:

 

اعتماد به نفس از مفاهیم برجسته در روان­شناسی و از مفاهیم نوظهور در اخلاق اسلامی است. اکنون این پرسش به ذهن می­رسد که با توجه به تعریف آنها از اعتماد به نفس، الگوی پیشنهادی آنها چه نسبتی با هم دارند؟ الگوی روان­شناسی مبتنی بر عناصر خودباوری، خودآگاهی، خودپنداره مثبت، مثبت­اندیشی، احترام به خود، اراده قوی، پشتکار، شکست­ناپذیری، هدف­داری، کسب دانش و بردباری بوده و الگوی اخلاقی مبتنی بر عناصر خودآگاهی و بصیرت، احترام به خود، کرامت انسانی، مثبت­اندیشی، امیدواری، همت و اراده، مسئولیت­ پذیری، استقلال روحی و روانی است. با مقایسه دو الگو روشن می­شود که در مؤلفه­های خودآگاهی، کسب دانش و تجربه، مثبت­اندیشی و احترام به خود همپوشانی داشته و در سایر موارد، متفاوت­اند. رویکرد خدامحورانه در الگوی اخلاقی اعتماد به نفس، وجه تمایز آن با رویکرد روان­شناختی است که ناظر به رفتارگرایی و عمل­ گرایی است.

 

این رساله به روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی پژوهش شده و در چهار فصل (کلیات، اعتماد به نفس در روان­شناسی دین، اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی، مقایسه و تطبیق) و بخش خاتمه به سرانجام رسیده است.

 

فصل اول: کلیات

 

۱- بیان مسأله

 

امروزه بحث از اعتماد به نفس یکی از دغدغه­های اصلی در زندگی بشری محسوب می­شود. اعتماد به نفس گمشده­ای است که افراد مختلف با سطوح متفاوتی از دانش و تجربه جویای آن هستند. علی­رغم برگزاری کارگاه­ها و تألیف کتاب­ها و مقاله­ های بسیار در این زمینه و از سوی دیگر با پیشرفت علم و رهیافت­های زندگی مدرن در رویکردهای مهم به زندگی، این اصل تقویت می­شود که اساساً آیا بشر بدون آن­که به روش­های تنظیم­دهنده رفتاری در زندگی خویش بیاندیشد، آیا قادر خواهد بود به شکلی رضایت­مند به زندگی ادامه دهد، یا می­بایست در محقق­کردن این روش­ها و تقویت­کننده­های رفتار، کوششی بس فراوان به عمل آورد؟

 

بی­شک اعتماد به نفس به عنوان یکی از برجسته­ترین این روش­ها، جهت تنظیم و تقویت رفتار فردی و تأثیر آن در رفتارهای جمعی(که البته موضوع بحث در این رساله نیست) در نظریه­ها و مکاتب مختلفی که پیرامون نفس و روان انسان به دغدغه­های اساسی رسیده ­اند، بررسی شده و درباره آن گفته­هایی به تفصیل بیان شده است.

 

روان­شناسی دین و اخلاق دو حوزه مهم از حوزه­های معرفت است که به پردازش این مفهوم پرداخته و جایگاه ویژه آن را در زندگی انسان مشخص کرده­اند. حال این سؤالات اصلی مطرح است که اساساً برداشت دو حوزه روان­شناسی دین و اخلاق از مفهوم اعتماد به نفس چیست؟ آیا هر یک از این دو حوزه الگو و راهکار متفاوتی ارائه می­ کنند؟ همچنین کسی که به خدای­ متعال توکل دارد آیا ممکن است اعتماد به نفس داشته باشد یا این­که این­دو باهم در تعارض­اند؟  اما سؤالات فرعی عبارتند از: رویکردهای مختلف پیرامون این مفهوم در این دو حوزه چیست؟ و در نهایت با بررسی و مقایسه نظریات شکل­گرفته و نیز بیان شباهت­ها و تفاوت­های آنها در اطراف این مفهوم، کدام یک از آنها بررسی دقیقی از کاربرد این مفهوم در حوزه فردی انسانی ارائه می­ کند؟ و سرانجام کدام الگو برای سامان­دهی رفتار انسانی مناسب­تر است؟

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

مفروضات پژوهش:

 

ارتباط اعتماد به نفس با روان­شناسی دین از لحاظ آثار دینداری است که رعایت آن، سطح رضایت فردی را از زندگی ارتقاء خواهد بخشید؛ زیرا آثار دینداری یکی از مباحث عمده روان­شناسی دین بوده و رضایت از زندگی و بررسی آثار تدین در سطح فردی هم از نتایج آن محسوب می­شود. از سوی دیگر اعتماد به نفس نیز یکی از آثار دینداری فردی است که رضایت از زندگی را در پی دارد. از آنجائی­که اعتماد به نفس به حسب ماهیت، مقوله­ای روان­شناختی است و با نفس، روح و روان ارتباط مستقیم دارد و از طرف دیگر روان­شناسی دین عهده­دار تبیین آثار و پیامدهای اعتماد به نفس است، از این­رو ضروری است که در هر دو حوزه روان­شناسی و دین بر مطالب مهم تمرکز شود.

 

 

بنابراین بعد از توضیحات فوق این اشکال که چرا در مبحث روان­شناسی دین، تنها به آراء دانشمندان روان­شناس پرداخته شده و از روان­شناسی دین کمتر صحبت به میان آمده است، دفع می­شود. علاوه بر این نکته دیگری بر اتقان این پاسخ می­افزاید که خود اعتماد به نفس با این­که در سیره اهل­بیتG وارد است، مفهومی دینی نیست تا بتوان آن را با عینک روان­شناسی ملاحظه کرد؛ بلکه مهد آن روان­شناسی است. به همین جهت هرکجا از روان­شناسی به­طور مطلق صحبت شده مراد عنوان عام است که هم شامل روان­شناسی دین شده که شاخه­ای از دین­پژوهی است و هم روان­شناسی را تحت پوشش خود دارد.

 

۲- مفهوم شناسی

 

الف. الگو

 

الگو معادل واژگان انگلیسی  Model, Pattern, Paradigmو البته کلمات دیگری که مترادف با این معنی هستند می­باشد. در ظاهر نباید تفاوت مبنایی و عمده بین واژگان فوق وجود داشته باشد. اما مبحث الفاظ و تبیین و تفسیر واژگان، همیشه از اهم مواضعی بوده که محققان قبل از ورود به هر تحقیقی آن­را از نظر می­گذرانند. فرهنگ پیشرفته آکسفورد[۱] Model را بیان ساده یک دستگاه می­داند که در توضیحات یا محاسبات استفاده شده و در جایی استعمال می­شود که مبین سبک کار و اجرای امری باشد. واژه Pattern در فرهنگ لغت[۲] به نوعی، روش عملکرد تعریف شده است. واژه Paradigm نیز بر اساس ایده کوهن، چیزی است که هریک از اعضای جامعه علمی به تنهایی در آن سهیم هستند. و آن مجموعه‌ای از مفروضات، مفاهیم، ارزش­ها و تجربیاتی است که روشی را برای مشاهده واقعیت جامعه‌ای که در آن سهیم هستند (به ویژه در دیسیپلین روشن­فکرانه) ارائه می‌کند.

 

بر اساس ایده کوهن،[۳] این واژه اصطلاح جامعی است که جمیع مقبولات کارگزاران یک رشته علمی را در­بر­می­گیرد و چارچوبی را فراهم می‌سازد که دانشمندان برای حل مسائل علمی در آن محدوده استدلال کنند. کوهن معتقد است الگوی یک علم تا مدت‌های مدید تغییر نمی‌کند و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن سرگرم کار خویش هستند. اما دیر یا زود بحرانی پیش می‌آید که این الگو را درهم ‌شکسته انقلاب علمی به وجود می‌آید که پس از مدتی، پارادایم جدیدی به وجود می‌آورد و دوره‌ای جدید از علم آغاز می‌شود.[۴]

 

از آنجایی که باید هریک از واژگان را در محل خاص خود به­ کار گرفت آنچه را که در این تحقیق مناسب و جامع به نظر می­رسد واژه Model است. این واژه درحقیقت به نوعی از عملکرد نظریه­ای خاص درباره موضوعی حکایت می­ کند که ارتباط این موضوع را با عناصر و مفاهیمی خاص روشن می­سازد. الگو، تبیین دقیق واقعیت و پدیده­های موجود را که محقق در علم خاصی بررسی کرده است، به ­صورت محسوس و زبانی گویا ارائه می­دهد.

 

گفتنی است که الگو در واقع بازسازی واقعیت در ذهن بوده و چنین الگویی نوعی تجرید است؛ زیرا از واقعیت موجود، برخی ویژگی­ها اخذ شده و به­وسیله علائم و مفاهیم نشان داده می­شود و از این طریق، تفسیر و تبیین منطقی واقعیت حاصل می­شود.[۵] پس الگو می ­تواند فهم دقیقی از آنچه قرار است روی دهد به محقق داده و اثبات­پذیری آن­را سهل نماید.

 

به دلیل اهمیت فراوانی که این واژه در علوم مختلف داشته و کاربرد آن توسط اندیشمندان تأیید و تأکید شده است، به مرور مختصری از تعاریف این واژه در چند حوزه علمی پرداخته تا جایگاه مفهوم در این پژوهش مشخص شود. طبق بیان موجود در فرهنگ روان­شناسی که در مطلق علم کاربرد دارد، الگو، نمایشی محسوس یا انتزاعی از ساختار مرکب برای فهم تفصیلی قسمت­های آن ساختارِ به­کار گرفته شده معرفی شده است.[۶]

 

نمای الگو در علوم اجتماعی چنین است که آن­را یک سازمان مفهومی شامل نمادها می­دانند تا اشیاء فیزیکی؛ یعنی ویژگی­های بعضی از پدیده­های تجربی شامل اجزاء و روابط بین آنها را به­­شکل منطقی بین مفاهیم نشان ­دهد. به بیان دیگر مدل، انتزاعی از واقعیت است که به ­صورت نظامی ساده، دیدگاهی از واقعیت را ارائه می­نماید.

 

به نظر نگارنده آنچه که در مفهوم مدل اهمیت دارد همین انتزاع است. علاوه بر آن به سبب این سیستم می­توان مفاهیم، خصوصیات و روابط عناصر مختلف را انتقال داد. بنابراین مدل، نمایشی از واقعیت است که جنبه­های دنیای واقعی مربوط به مسأله تحت بررسی را نمایش داده روابطشان را روشن می­ کند. پرواضح است که این، موجب درک بهتر از دنیای واقعی می­شود.[۷]

 

تعریف دیگری در علوم اجتماعی مطرح است که آن­را تعامل عوامل متعدد با یکدیگر می­داند البته با این شرط که علاوه بر تأثیر بر یک متغیر، با یکدیگر نیز رابطه کنش و واکنش متقابل داشته باشند. اساساً در این ساختار مجموعه ­ای بهم­پیوسته وجود دارد که دارای عناصر کمی و کیفی بوده و دارای مجموعه­های فرعی­تر نیز هست. مطابق با این تفاسیر مدل­های متعددی مانند مدل اقتصادی، جامعه­شناختی، فرهنگی، سه متغیره و چهار متغیره یک­سویه در این محدوده­اند.[۸]

 

در حوزه مدیریت تعاریف دیگری مد­نظر است. اولین تعریف این­که آن، تمثیل ساده­شده­ای است از پدیده­هـای جهـان واقعیت. تعریف دوم این­که نظام نظری روابط بهم پیوسته­ای است که برای ارائه پدیده­های جهان واقعیت و ارتباطات میان آنها در­نظر گرفته می­شود. در تعریف سوم آن­را مجموعه فرض­هایی دانسته ­اند که از آن، نتیجه یا مجموعه نتایج، به­طور منطقی استنباط می­شود.[۹]

 

یکی ازخصوصیات الگو آن است که اگر خوب طراحی شده باشند به واقعیت نزدیک می­شوند و از ابزارهای تبیین و پیش ­بینی­اند. در حقیقت الگوها اغلب تغییر می­ کنند تا واقعیت را دقیق­تر نشان دهند و در دانش جدید سهم به­سزایی داشته باشند. خصوصیت مهم دیگری که به الگوی علمی نسبت می­ دهند این است که می­توان آن­را به­طور تجربی آزمود؛ یعنی امکان ابطال آن وجود دارد. بنابراین واقع­نمایی، تبیین و پیش ­بینی، آزمون­پذیری و امکان ابطال از ویژگی­های الگو است.

 

حاصل آن­که الگو در هر ساختاری روابط بین دو یا چند متغیر را به ­صورت تابع و شرط، ملاحظه می­ کند و با انتزاعاتی که صورت می­گیرد می­توان درک بهتری از واقعیت داشت که خود ناشی از تعامل و ارتباط عوامل گوناگون بوده و عناصر کمی و کیفی در آن دخیل هستند. به بیان دیگر در این سازمانِ مفهومی ویژگی­های پدیده­های مفهومی، مبین و نشان­گر روابط منطقی بین اجزاء مختلف هستند.

 

اصل الگوپردازی[۱۰] به عنوان یک روش کارآمد در آموزه­های دینی با تعبیر «أسوه» و در روان­شناسی با تعبیر «مُدل» استفاده می­شود. به هر روی «الگو» یا «مدل» اصطلاحی است برای توصیف مجموعه ­ای از فرآیندهای شناختی ـ رفتاری که به­واسطه آن، فرد بعد از مشاهده این الگو یا مدل در غالب یک رفتار و یا مطالعه و شنیدن این روش رفتار خود را مطابق آن تنظیم می­ کند. الگوپردازی در همه زوایای رفتار انسانی نفوذ دارد و شامل هر­گونه اثرپذیری شناختی مقدم بر تفکر و ادراک نیز می­شود. یکی از فرآیندهایی که در این اصل ملاحظه می­شود، توجه به خود الگو است؛ یعنی قبل از این­که انسان چیزی از الگو بیاموزد، باید به آن التفات کند، اگرچه ممکن است به دلایل متعدد عمل­کردن به الگوها با سختی همراه باشد.[۱۱]

 

ب. اعتماد به نفس

 

یکم. تعریف اعتماد به نفس

 

اعتماد به نفس عبارت است از احساس درونی که انسان را به هدفش می­رساند و هیچ مانعی برای رسیدن به مقصود سد نخواهد شد. به عبارت دیگر آن، باور به توانائی­های خود است به شرطی که از هیچ کوششی فروگذار نکند و از سختی راه ناامید نشود. این اصطلاحی است که به تازگی رایج شده ولی قبلاً از این الفاظ استفاده می­شده است: عزت نفس، حرمت نفس، احترام به خود، خودباوری، اتکای به نفس و اطمینان به خود. اصطلاحات انگلیسی این واژگان عبارت است از:

 

 self-esteem و self-confidence, self-worth, self-respect  که تعبیر به self-esteem از همه رایج­تر است و برای اولین بار در قرن ۱۷ ساخته و به­ کار گرفته شده است. به نوشته فرهنگ تاریخی آکسفورد این واژه در سال ۱۶۵۷٫م ساخته و وارد فرهنگ زبان انگلیسی شده است.[۱]

 

تعریف دیگر آن به چگونگی نگرش و قضاوت درباره خود است. در واقع ارزش­ها و اعتقادات و بازخوردهای خودمان است و همه چیز به نظر خودمان بستگی دارد. اعتماد به نفس میزان ارزشی است که به خود نسبت می­دهیم. بنابراین اعتماد به نفسِ قابل قبول، به مقدار پذیرش هر فرد نسبت به خودش است. در نهایت آن احساسی است که باعث هماهنگی در جنبه­های مختلف وجود ما می­شود. بسیاری از مردم در تشخیص اعتماد به نفس و کارآمدی خود دچار مشکل می­شوند. کارآمدی خویشتن براساس یک اعتقاد واقعی نسبت به توانائی­هایمان شکل می­گیرد. پس اعتماد به نفس پایین منجر به ضعف کارآمدی شده و توانائی ما را در حل مسائل محدود می­نماید. مهم این است که اعتماد به نفس چیزی نیست که دیگران درباره ما فکر می­ کنند. زیرا مادامی که تشویق­های آنان مستمر باشد ما نیز اعتبار داریم ولی وقتی که انتقادها شروع شود و یا تشویق­ها متوقف شود با مشکل روبه­رو خواهیم بود.[۲]

 

با توجه به این­که دو عنصر اطمینان به خویش و احترام به خود در بیشتر افراد وجود دارد می­توان گفت هیچ انسانی فاقد اعتماد به نفس نیست و هر کسی دارای این ویژگی است. افراد، دارای شخصیت­های گوناگون هستند با این حال فرد فاقد شخصیت وجود ندارد و این نقاب افراد است که یکدیگر را از هم متمایز می­ کند. از آنجا که نمی­توان از بی­شخصیتی سخن گفت، سخن از نبود اعتماد به نفس نیز نادرست است؛ از این­رو امروزه در متون علمی به­جای سخن از اعتماد به نفس یا عدم آن از اعتماد به نفس پایین و بالا نام برده می­شود. در واقع آن، طیف گسترده­ای است که هر کسی در جایی از آن قرار دارد. تعریفی که بـاری ال ریس[۳] و رونـدا برانت[۴] از اعتماد به نفس ارائه داده­اند عبـارت است از: آنچه که درباره خود می­ اندیشید و احساسی که درباره خود دارید. و آن برآیند اطمینان به خود و احترام به خود شما است.[۵]

 

حاصل آن­که اعتماد به نفس همان احساس ارزشمندی است که در توانمندی­های انسان ضرب شده است. به بیان دیگر توانمندی، همان مهارت­های فردی است و احساس ارزشمندی، نمره­ هایی است که فرد به توانائی­های خود می­دهد و این حقیقت اعتماد به نفس است.

 

[۱]- سیدحسن اسلامی، اعتماد به نفس، ص۱۳-۱۶٫

 

[۲]- علی صاحبی، تقویت اعتماد به نفس زمینه شکوفایی شخصیت، ص۳٫

 

[۳] L.Reece, .Barry.

 

[۴] Brandt, R.

 

[۵]- سیدحسن اسلامی، اعتماد به نفس، ص۲۶-۲۸٫

 

[۱]- Oxford Advanced Lerner’s Dictionary, MODEL. 

 

[۲]- Ibid, PATTERN.

 

[۳]- Kuhn, T.S.

 

[۴]- تامس کوهن، ساختار انقلاب­های علمی، ص ۲۵-۲۸؛ ۳۷؛ ۸۶ ؛ ۱۰۲-۱۰۳٫

 

[۵]- غلام­عباس توسلی، نظریه­ های جامعه شناسی، ص ۱۴۶-۱۴۷٫

 

[۶]- Sutherland, Stuart, the Macmillan dictionary of psychologyMODEL, p.263.

 

[۷]- چاوا فرانکفورد و دیگران، روش­های پژوهش در علوم اجتماعی، ص ۶۵-۷۱٫

 

[۸]- باقر ساروخانی، روش­های تحقیق در علوم اجتماعی، ص۴۵۰-۴۶۰٫

 

[۹]- محمدرضا حمیدی­زاده، روش­شناسی مدل­سازی در اقتصاد مدیریت، ص ۴۹و۶۸٫

 

[۱۰]– Modeling Principle.

 

[۱۱]- محمدصادق شجاعی، درآمدی بر روان­شناسی تنظیم رفتار، ص ۱۹۱-۱۹۴٫

  • milad milad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی