دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه

آخرین مطالب

۷۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

۳۰
ارديبهشت

تنوع رشته های تحصیلی در آموزش متوسطه و آموزش عالی از یک طرف و دامنه وسیع مشاغل در جامعه امروز و ارتباط تحصیلات با شغل از طرف دیگر ایجاب می کند دانش آموزان برای آینده تحصیلی و شغلی خود بر اساس اطلاعات و علایق و استعدادهای شخصی برنامه ریزی صحیحی داشته باشند چرا که امروزه تحصیل و اشتغال مهم ترین مسایلی هستند که در آموزش و پرورش و سایر عرصه های اجتماعی و اقتصادی مطرح می باشند (امین بیدختی و دارایی،1390).
«تحصیلات، مقدمه اشتغال و آماده شدن برای ادای وظایف محوله به طور موفقیت آمیز است. اگر در جامعه ای مشاغل بر اساس تخصص و زمینه های آموزشی افراد به آنان واگذار شود، از گرفتاریهای آنان و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به مقدار فراوانی کاسته می شود. چنانچه شغل فرد با تحصیلات او هماهنگ و همسو نباشد، وقت فرد و بودجه مملکت به هدر رفته است. از این رو ، به منظور نیل به خودکفایی و پیشگیری از اتلاف نیروها و امکانات مملکت، موکدا توصیه می شود که در گزینش افراد برای مشاغل مختلف به زمینه و نوع و میزان آموزش آنان توجه بیشتری مبذول گردد و از به کارگیری هر کس که واجد شرایط لازم نباشد جدا خودداری شود. اعتقاد به این نکته مهم و اساسی، ایجاب می کند که نیروی انسانی لازم برای احراز مشاغل مختلف در آینده برآورده شود و مراکز آموزشی با توجه به این نیازها به تربیت نیروی انسانی بپردازند. وجود نیروی انسانی متخصص و ماهر و استفاده بهینه و به موقع از آن مهمترین عامل موثر در رشد و حرکت جامه بسوی خودکفایی و شکوفایی محسوب می شود و هیچ مورد دیگری نمی تواند جایگزین آن شود. عوامل متعددی در انتخاب شغل دخیل هستند ،از جمله استعداد و علایق فرد ، شخصیت فرد و عوامل محیطی. عوامل محیطی نظیر فرهنگ خانواده و طبقه اجتماعی در انتخاب شغل فرد موثر می باشند. برخی از عوامل طبقه اجتماعی نظیر وضع اقتصادی فرد ، زمینه های قبلی خانوادگی و محل اقامت از عواملی هستند که در انخاب شغل تاثیر دارند» (شفیع آبادی،1387).
گاهی والدین انتظارات فوق العاده ای از فرزندان خود دارند و تمام شکست ها و جاه طلبی های خویش را از آنان می خواهند و یا کار و رشته ای که مورد علاقه آنان نیست به آنها تحمیل می کنند. کشمکشهای خانوادگی مخصوصاً با جوانان به شغل و کار آینده و موفقیت یا عدم موفقیت آنان در رشته تحصیلی و کار خاص مربوط می شود (احمدی،1387).
خانواده اولین آموزشگاهی است که کودکان در آن می توانند عادات مفید کار و رویه های سالم و مثبت را بیاموزند . نگرش والدین نسبت به کار و کار کردن الگویی است که نخستین سنگ بنای تعلیم و تربیت حرفه ای کودک می شود. کودکان در خانواده با فرصتهای متعددی برای یادگیری ارزشهای کار روبرو می شوند. نگرش و رویه شخص نسبت به کار وتحصیل ، از طریق رابطه با والدین ، معلمان ، دوستان ، صاحبان مشاغل ، تعامل در گفت و شنود عقاید ، فعالیتهای کاری و مشاغلی که می شناسند گسترش می یابد ( زندی پور،1391).
اتو[5](2000)، با بررسی «دیدگاه نوجوانان در نفوذ شغلی والدین» به این نتیجه رسید که والدین در توسعه شغلی نوجوانان ، بر ادراکات آنان نفوذ دارند و به عنوان منابعی برای مشاوره حرفه ای محسوب می شوند و نوجوانان برای ساخت برنامه حرفه ای خود اغلب به مادرانشان توجه می کنند.
ویستون و کلر[6] (2004)، با بررسی «تاثیر خانواده در اشتغال و توسعه آن» به این نتیجه رسیدند که افراد به احتمال زیاد برای تصمیم گیری های حرفه ای از اعضای خانواده کمک می گیرند، مهم است که روانشناسان مشاور درک کنند که که چگونه خانواده ها می توانند در تسهیل توسعه حرفه ای تاثیر مثبت داشته باشند. در سراسر طول عمر ، هر دو متغیر ساختار خانواده (به عنوان مثال: شغل پدر ومادر ) و متغیر فرایند خانواده( به عنوان مثال:گرما، پشتیبانی،وابستگی،استقلال) در زندگی حرفه ای فرزندان نفوذ دارند.
سایتری، کرید، زیمر و جی ام بک[7] (2013)، با بررسی «تاثیر والدین و رفتار حرفه ای نوجوانان در یک محیط جمعی فرهنگی» به این نتیجه رسیدند که انتظارات حرفه ای و تجانس حرفه ای والدین در آرمان ها و اقدامات حرفه ای نوجوانان نقش مهمی دارد.
کنستانتین، والس و کیندایچی[8] (2005)، با بررسی این موضوع که «تا چه حد درک موانع شغلی و حمایت پدرومادر ،تصمیم حرفه ای و بی تصمیمی شغلی را پیش بینی می کند» به این نتیجه رسیدند که ادراک مثبت از موانع شغلی، پیش بینی کننده تصمیم حرفه ای است و حمایت پدر و مادر با اطمینان شغلی در ارتباط است.
جودی (1376)، در تحقیقی تحت عنوان «بررسی تاثیر عوامل اقتصادی، خانوادگی بر رغبتهای شغلی دانش آموزان» به این نتیجه دست یافت که نگرش والدین در مورد شغل فرزندانشان و نیز تحصیلات والدین بر رغبتهای آنها تاثیر می گذارد.
سرمد (1375)، با بررسی «انگیزه انتخاب رشته تحصیلی در دوره متوسطه» به این نتیجه رسید که مداخلات والدین در زمینه های گوناگون از جمله انتخاب شغل تاثیر به سزایی را ایفا می کند. در اکثر موارد والدین بدین سبب در انتخاب رشته تحصیلی فرزندان خود دخالت می کنند که یا دور نمای تحصیلات را بهتر از فرزندانشان می شناسند یا خودشان علاقه مند به تحصیل در رشته خاصی بوده اند و چون در این راه توفیق نیافته اند، دوست دارند فرزند آنها در این رشته تحصیل کند.در مواردی نیز نوعی چشم و هم چشمی عامل این دخالت است.
شناخت تمایلات و آرزوهای شغلی و تحصیلی نوجوانان و والدینشان و مقایسه آن باهم و تعیین میزان همسوئی و هماهنگی آن و نیز هدایت آن در مسیری صحیح می تواند گامی مهم در برطرف کردن مشکلات و مسائلی باشد که در رابطه با انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل مطرح است.
 
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

وسازنده میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و ابراز صمیمیت و همدلی به یکدیگر است. خانواده محل ارضای نیازهای مختلف جسمانی و عقلانی و عاطفی است و داشتن آگاهی از نیازهای زیستی وروانی و شناخت چگونگی ارضاء آنها و تجهیز شدن به تکنیک های شناخت تمایلات زیستی و روانی ضرورتی انکارناپذیر می باشد. رضایت یک فرد از زندگی زناشویی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می شود ورضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده و در نتیجه تسهیل در امر رشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد(عدالتی و ردزوان ،1389).
رضایت زناشویی[1]ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن بواسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. می توان رضایت زناشویی را بعنوان یک موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی آید، بلکه مستلزم تلاش هر دو زوج است. بویژه در سال های اولیه، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند )احمدی، نبی پور،کیمیایی وافضلی،1389).
سلامت روانشناختی خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی وابسته به سلامت تک تک اعضایِ خانواده میباشد. والدین به عنوان محور خانواده، کارکردها و مسئولیت ها ی مختلف و متنوعی را در رابطه با فرزندان بر عهده دارند. تولد فرزندان سالم (از نظر جسمی و روانی) زمینۀ لازم تحقق این مسئولیت را فراهم میکند . به طور کلی، تولد فرزند واکنشهای مختلفی را از سوی والدین، به خصوص زمانی که کودک با معلولیت متولدمیشود، به وجود میآورد(کاکابرایی وارجمندنیاوافروز،1391).
رضایت زناشویی به طور موثر خانواده و جسم و روان و رفاه اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و یک ارتباط مستقیم با اعمال و واکنش های کودک دارد . حضور استرس و روابط زناشویی بد پدر و مادر می تواند سلامت روانی کودک را نیز به خطر بیندازد ( رجبی و همکاران ،1391).
داشتن کودکان کم توان ذهنی می تواند مسایل گوناگونی را برای اعضا خانواده به همراه داشته باشد . مسایلی چون هزینه های اقتصادی سنگین ، محدودیت در روابط اجتماعی ، تحمل سرزنش ها و تحقیر های دیگران ، بروز مشکلات زناشویی ، بروز مشکلات در خواهران و برادران و نظایر آن . در بسیاری از موارد کودکان کم توان ذهنی بیشتر وقت خود یا تمام آن را د رخانه و در تعامل با اعضای خانواده به سر میبرند و در نتیجه این گونه کودکان احتمال عملکرد نادرست خانواده و نارضایتی والدین را افزایش می دهند ( به پژوه و رمضانی ،1384).
وجود کودک استثنایی در یک خانواده اغلب آسیب های جبران ناپذیری را بر خانواده وارد میکند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل این ضایعه گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی میشود. به طوری که به محض آگاهی والدین از معلولیت فرزند خود، تمام آرزوها و امیدها به یأس مبدل میگردد ومشکلات والدین شروع میشود(برجیس و همکاران ،1392).یکی از این مشکلات ممکن است عدم رضایت زناشویی باشد که در پژوهش حاضر مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت .
 
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

بنابراین یافتن پاسخ برای سوال زیر هدف اصلی نگارنده خواهد بود:

ابعاد کیفیت خدمات بر رضایت مشتریان در شرکت سایپا چه تأثیری دارد.

1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق

در مورد ضرورت انجام تحقیق باید گفت در شرایط رقابتی امروز که پیش بینی می گردد در آینده فشرده تر نیز گردد ، حفظ مشتری و کسب رضایت مشتری در سازمان ها از اهمیت فزاینده ای برخوردار است.اگر یک مشتری از شرکت یا موسسه فروشنده راضی باشد اثرات آن بر سودآوری شرکت یا موسسه را از سه طریق ملاحظه می کنیم :اول اینکه مشتری راضی رضایت خود را به دیگران انتقال می دهد و به صورت غیر مستقیم برای شرکت یا موسسه تبلیغ می کند.دوم اینکه همین مشتری که احساس رضایت دارد خرید یا تکرار خرید خود را افزایش می دهد و سوم اینکه وی به خرید کالا یا خدمات جدید شرکت یا موسسه نیز تمایل پیدا می کند . بطوری که شرکتهای پیشرو در صنعت خودروسازی دنیا سعی دارند تا از اهرم خدمات پس از فروش در ایجاد رضایت و وفاداری خود استفاده نموده ، سودآوری مطلوب را نیز تضمین نمایند.سطوح بالای ارائه خدمات به مشتریان به عنوان ابزاری در جهت نیل به مزیت های رقابتی استفاده می شود.بسیاری از سازمانها و شرکتها به این نکته مهم پی برده اند که ارائه خدماتی دارای کیفیت،می تواند مزیت رقابتی نیرومندی برای آنان به ارمغان آورد مزیتی که بر انجام  سود بالاتر می انجامد و برای رسیدن به این امر مهم کافی است و به انتظارات مشتریان از کیفیت خدمات ارائه شده پاسخی مناسب داده شود و یا اینکه از آن پیشی گرفته شود.(کاتر و آرمسترانگ ،1379،ص 817)

شاید لویس و بومز اولین کسانی باشند که کیفیت خدمات را به عنوان اندازه گیری میزان تطابق سطح خدمت ارائه شده با انتظارات مشتریان تعریف کرده اند و همچنین موروکریدون کیفیت را «به طور پیوسته مطابق یا فراتر از انتظارات مشتریان عمل کردن» تعریف می کنند . پارسورامان و دیگران کیفیت ادراک شده را به صورت قضاوت مشتری درباره برتری یامزیت کلی یک شی تعریف می کنند و به طور کلی کیفیت در ادبیات خدمات بر مبنای کیفیت درک شده از خدمات ، مفهوم سازی می شود.این تعریف با کیفیت ذهنی که شامل مولفه های ذهنی در مورد وقایع یا اشیاء است،متفاوت می باشد.در واقع کیفیت درک شده مقایسه عملکرد ادراکی با عملکرد مورد انتظار است.(جوادین و آقامیری ،1387،ص81 )در هر صورت صرف نظر از عقاید درون سازمانی که ارائه دهندگان خدمت یا دیگر اعضا یک سازمان خدماتی ممکن است داشته باشند کیفیت واقعی خدمات همیشه به وسیله مصرف کنندگان آن یعنی مشتریان سنجیده می شود. تنها شناسایی و اندازه گیری رضایت مشتریان کافی نیست و علاوه بر آن باید فرایند هایی که باعث نارضایتی شده اند مشخص شود زیرا در غیر این صورت نارضایتی مشتریان بیشتر خواهد شد.(زمانی،1380) ارزیابی های انجام شده نشان دهنده این مطلب است که برداشت مشتری از خدمات در چارچوب انتظارات او شکل می گیرد یعنی رضایت مندی مشتریان تفاوت میان انتظارات و ادراک آنها از کیفیت خدماتی است که دریافت می کنند.از این رو تاکید می شود که باید فراتر از انتظارات مشتری در بخش بازار مربوطه نگریست.کلید رضایت مندی در یک فعالیت این است که خدمات با کیفیتی فراتر از انتظارات مشتریان ارائه شود. دلایل منطقی زیادی انجام این تحقیق را اجتناب ناپذیر می سازد که از مهمترین آنها می توان به نتیجه یک بررسی و مطالعه در این زمینه اشاره کرد که طی آن به این نتیجه رسیده است که با شناسایی عوامل موثر بر کیفیت خدمات و ارائه خدمات با کیفیت مطابق با انتظارات مشتریان می توان بر احساس رضایت مشتریان و به تبع آن بر رفتار خرید آینده آنان اثر گذاشت.

1-4-هدف تحقیق

سنجش تاثیر ابعاد کیفیت خدمات(برمبنای مدل سرکوال) بر رضایت مشتریان نسبت به خدمات گارانتی شرکت سایپا که سطح هر یک از مولفه های مورد نظر بر اساس این مدل مورد بررسی و ارزیابی واقع می گردد.لذا اهداف کاربردی تحقیق صورت زیر است:

سنجش رابطه آراستگی ظاهر کارکنان مراکز خدمات گارانتی سایپا بر افزایش سطح رضایت مشتری
سنجش رابطه ادب و تواضع کارکنان مراکز خدمات گارانتی سایپا بر افزایش سطح رضایت مشتری
سنجش رابطه چیدمان منظم مراکز خدمات گارانتی سایپا بر بالا رفتن افزایش سطح رضایت مشتری
سنجش رابطه استفاده از تجهیزات مدرن مراکز خدمات گارانتی سایپا بر افزایش سطح رضایت مشتری
سنجش رابطه اطمینان از خدمات آتی مراکز گارانتی سایپا بر افزایش سطح رضایت مشتری
سنجش رابطه تضمین خدمات مراکز گارانتی سایپا بر افزایش سطح رضایت مشتری
سنجش رابطه اشتیاق به پاسخگویی مراکز گارانتی سایپا بر افزایش سطح رضایت مشتری
سنجش رابطه اعتماد به امنیت خدمات مراکز گارانتی سایپا بر افزایش سطح رضایت مشتری
1-5- چارچوب نظری تحقیق

نتایج بررسی های توسط سازمان حمایت از مصرف کننده آمریکا نشان می دهد حدود60تا65 درصد از خریداران خودرو(بسته به بهای پرداخت شده برای آن)مهمترین ویژگی مدنظر خود در هنگام خرید خودرو را نوع و چگونگی خدمات پس از فروش و گارانتی محصول می دانند در این میان نکته جالب به این موضوع بر می گردد که اغلب معتقدند شنیده های آنها در مورد چگونگی برخورد شرکت ها در هنگام ارائه خدمات پس از فروش، کیفیت این خدمات بخش عمده تصویر ذهنی آنان از یک

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

شناختی شده است که به نام هوش فرهنگی شناخته می شود. در شرایط کاری کنونی که تنوع و جهانی سازی به صورت فزاینده ای رشد کرده است، این هوش قابلیت مهمی برای مدیران، کارکنان و سازمان ها محسوب می شود نظر به رشد روز افزون تعاملات و مبادلات بین المللی و ناهمگونی نیروی کار، بسیاری از صاحب نظران مدیریت توجه خود را به شناسایی و تقویت قابلیت هایی که به حضور اثر بخش در محیط های بسیار پیچیده و پویا بینجامد، معطوف ساخته اند. در میان این قابلیت ها، هوش فرهنگی مهم ترین توانمندیی است که می توان برای مواجهه مناسب با موقعیت های چند فرهنگی به کار گرفت. هوش فرهنگی کمک می کند با درک سریع و صحیح مؤلفه های فرهنگی مختلف، رفتاری متناسب با هر یک از آنها بروز دهیم(عباسعلی زاده،1387). امروزه سازمان ها بدنبال مدیرانی هستند که بتوانند از توانایی تطبیق مستمر با افرادی از فرهنگهای مختلف و توانایی اداره ارتباطات بین فرهنگی برخوردار باشند . محیط کار امروز، نیاز به افرادی دارد که به فرهنگهای مختلف آشنا باشند و بتوانند با افراد سایر فرهنگ ها، ارتباط مناسب برقرار کنند . برای این منظور، افراد نیاز به هوش فرهنگی دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزش ها، سنت ها و آداب و رسوم متفاوت از آ ن چه به آنها عادت کرده است و کارکردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است (هادیزاده مقدم و حسینی، 1386، ص138 ).

سازمانها، بدون تمایل داوطلبانه افراد به همکاری، قادر به توسعه اثربخشی خرد جمعی خود نیستند، تفاوت همکاری داوطلبانه و اجباری از اهمیت فراوان برخورداراست. در حالت اجباری شخص وظایف خود را در راستای مقررات و قوانین و استانداردهای قابل قبول یک سازمان و صرفاً در حد رعایت الزامات انجام می دهد. ولی در همکاری داوطلبانه این مقوله ورای وظیفه مطرح است و افراد کوششها، انرژی و بصیرت خود را برای شکوفایی توانایی های خود به نفع سازمان ابراز می کنند. در این حالت افراد معمولاً از منافع شخصی خود می گذرند و مسئولیت پذیری در راستای منافع دیگران را در اولویت قرار می­ دهند(اسچاپ[2]، 2008). مطالعه رفتار افراد در محیط های کاری از دیر باز مورد توجه اندیشمندان علوم مدیریت بوده است و با ظهور رشته رفتار سازمانی در سالهای نخست دهه 1960 این امر جدیت بیشتری یافت. بسیاری از مطالعات صورت گرفته سعی در تقسیم بندی رفتارها و علل بروز آنها داشته اند. مباحثی نظیر، ادراک، انگیزش، نگرشهای شغلی و غیره از جمله مواردی هستند که به بررسی ریشه بسیاری از رفتارهای آدمی در محیط کار می پردازند. اما بحثی که در دو دهه اخیر مطرح شده است و علاوه بر رفتارشناسان، توجه روانشناسان و جامعه شناسان را نیز به خود جلب کرده است، رفتار شهروندی سازمانی نام دارد . رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری اختیاری و فرا وظیفه ای است که در افزایش عملکرد اثربخش سازمان مؤثر است و به طور مستقیم یا غیر مستقیم بوسیله سیستم پاداش رسمی سازمان سازماندهی نمیشود.با توجه به اینکه افزایش اثربخشی همواره یکی ازمسائل ودغدغه های مدیران است، شناخت رفتار شهروندی سازمانی و زمینه های استقرار آن می تواند گام موثر و مفیدی در این مسیر به شمار آید(همان منبع، 281).

از این رو تحقیق حاضر برآن است تا از یک سو مفهوم نسبتا جدید از زمینه های رفتار شهروندی را به عنوان عامل ایجاد کننده رفتار شهروندی سازمانی مورد بررسی قرار دهد و از سوی دیگر ارتباط هوش فرهنگی و رفتار شهروندی سازمانی را بسنجد لذا نظر به اهمیت مدیریت بر شعب بانک ملت ایران و تاثیر این امر بر رفتار شهروندی مدیران شعب انجام این پژوهش با توجه به اینکه برای اولین بار در ایران و به خصوص در ایران انجام می گیرد پیش از پیش ضروری به نظر می رسد. در حقیقت با انجام این تحقیق تا حدودی می توان تاثیر هوش فرهنگی بر رفتار شهروندی مدیران شعب بانک ملت ایران را ارزیابی نموده و در جهت تقویت این امر گام های مثبتی را برداشت.

1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق

جهان امروز به گونه ای بی سابقه، شاهد حرکتی شتابان به سوی نوعی همگرایی و تصویرگر نقش آفرینی انسانها برای مشارکت در مدیریت مشترک جهانی است. در این میان حضور مدیرانی با ویژگی هوش فرهنگی تاثیرگذار بر فرآیند جهانی شدن بسیار ضرورت دارد. علاوه بر هوش متداول عقلانی و هوش عاطفی که همواره مورد تاکید صاحبنظران علم مدیریت و رهبری بوده است، رهبران هزاره سوم برای هدایت پیچیدگی های نوین محیطهای جهانی نیازمند هوش دیگری نیز هستند که از آن به هوش فرهنگی تعبیر می شود. از آنجایی که جهانی شدن فرآیندی شتابان و به سرعت در حال توسعه و از طرفی عرصه همسفری همه ملتهای جهان با ویژگیهای خاص فرهنگی و اجتماعی خویش است لذا رهبران آینده جهان باید توانایی شناخت و تکریم ارزش ها و فرهنگ های  شرکت کنندگان در سفر جهانی شدن را داشته باشند. به بیان دیگر، برخورداری از سطح مطلوبی از هوش فرهنگی ضرورت رهبری در عرصه جهانی شدن است و افزایش مهارتهای آن در رهبران، اثربخشی بیشتر در محیطهای جهانی را به دنبال خواهد داشت.(عیسی زاده،1391 ) بنابراین با توجه به نقش مهم و استراتژیک مدیران شعب بانک ملت و همچنین اهمیت هوش فرهنگی در موفقیت مدیران در محیط های جدید بر آن شدیم انجام تحقیقی در زمینه سنجش هوش فرهنگی مدیران شعب و تاثیر آن بر رفتار شهروندی و بررسی سطح وابستگی و نوع رابطه بین هوش فرهنگی و رفتار شهروندی مدیران شعب بانک ملت ایران انجام دهیم. عیسی زاده،حسین(1391)، رفتار سازمانی در دنیای امروزی،تدبیر،شماره 22،ص31-46.

1-4- اهداف تحقیق

1-4-1- اهداف اصلی

بررسی تاثیر هوش فرهنگی بر رفتار شهروندی مدیران شعب بانک ملت ایران

 

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

کسب و کار مبتنی بر دانش، نیازمند رویکردی است که دارایی های ناملموس جدید سازمانی مثل دانش و شایستگی های منابع انسانی، نوآوری، روابط با مشتری، فرهنگ سازمانی، سیستم ها و ساختار سازمانی و غیره را دربرگیرد (قلیچ لی ، 1387،ص28) عوامل نامشهود و سرمایه اجتماعی به عنوان اصلی ترین عنصر توسعه در اقتصاد دانش محور، توانایی لازم برای انجام برنامه های راهبردی را در اختیار شرکت ها قرار می دهد. (Marr, 2004,p.14) در حقیقت سرمایه اجتماعی یک مدل جدید کاملی را برای مشاهده ارزش واقعی سازمان ها فراهم می آورد و با بهره گرفتن از آن می توان ارزش آتی شرکت را نیز محاسبه کرد بنابراین رویکرد سرمایه اجتماعی برای سازمان هایی که می خواهند از ارزش عملکردشان به خوبی آگاهی داشته باشند، جامع تر است (مدهوشی و اصغرنژاد، 1388،ص116-110)

از طرفی به دنبال توسعه فن آوری اطلاعات در دهه 1990، الگوی رشد اقتصادی دچار تغییرات اساسی شد و عامل دانش به عنوان مهم ترین سرمایه، جایگزین سرمایه های مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی گردید. (Chen, 2004, pp.195-212) در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمان ها بر اساس دانش زندگی می کنند و می میرند و موفق ترین سازمان ها آنهایی هستند که از این دارایی ناملموس به نحو بهتر و سریع تری استفاده می کنند (قلیچ لی و همکاران، 1387،22) بر این اساس موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمان ها تا حد کمی مبتنی بر تخصیص استراتژیک منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر استراتژیک دانش خواهد بود. (ملکیان و زارع، 1389،صص135-177)

ظهور اقتصاد جدید که اساسا با اطلاعات و دانش هدایت می شود، منجر به افزایش علاقه فزاینده ای به سرمایه اجتماعی شده است. (Tan et.al, 2007, pp. 76-95) سرمایه اجتماعی سرمایه ای فراتر از دارایی های فیزیکی و دارایی های مشهود است امروزه سهم سرمایه اجتماعی به دلیل تولید دانش و اطلاعات و در نتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد.به این دلیل در سطح بنگاه های اقتصادی نیز عملکرد مالی شرکت ها می تواند تحت تاثیر دارایی های اجتماعی و سرمایه انسانی قرار گیرد. (عباسی و گلدی صدقی، 1389،صص74-57) بطور کلی در جوامع دانش محور کنونی، بازده سرمایه اجتماعی بکار گرفته شده بسیار بیشتر از بازده سرمایه مالی به کار گرفته شده، اهمیت یافته است.(Bontis, 1999,pp. 62-433) سرمایه اجتماعی در مشتریان، فرایندها، اطلاعات، علامت تجاری، منابع انسانی و سیستم های سازمانی متجلی می شود و نقش فزاینده ای در خلق مزیت های رقابتی پایدار ایفا می کند.(شمس و خلیلی، 1390،صص65-51). سرمایه اجتماعی در این تحقیق از سه بعد شناختی ، ارتباطی و ساختاری تشکیل شده است.

جانوسویچ[1] و همکاران ( 2013)، احمد خان[2] و همکاران(2012)، باسوکی[3] و همکاران(2012)، لیبو[4] و همکاران(2011)، پلومن[5] و همکاران(2007)، رادرز[6] و همکاران نشان دادند که سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری با عملکرد مالی دارد. همچنین رحیمیان و همکاران در سال 1391 به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی شرکتهای صنایع خودرو و ساخت قطعات پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند و نشان دادند که در میان عناصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی، کارایی سرمایه ساختاری و کارایی سرمایه بکارگرفته شده دارای بیشترین تاثیر بر عملکرد مالی شرکت های نمونه می باشند و میان بعد شناختی و عملکرد مالی شرکت های نمونه ارتباط معناداری وجود ندارد.

مفهوم سرمایه اجتماعی در بر گیرنده مفاهیمی همچون اعتماد ، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل می دهد و آنهارا به سوی دست یابی به هدفی ارزشمند هدایت می نماید. از این رو شناخت عوامل مؤثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی می تواند جوامع را در گسترش ابعاد سرمایه اجتماعی کمک نموده و موجب افزایش عملکرد اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع گردد(متوسلی و بی نیاز ،1379،ص10)

سرمایه اجتماعی مفهومی چند بُعدی است، پژوهش های انجام شده پیرامون این مفهوم در صورتی حالت کامل و «معرف گونه»خواهد داشت که به ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و ارتباط میان ابعاد آن بپردازد. با مطالعه متون مختلف می توان سه بعد ساختاری و شناختی و ارتباطی را برای سرمایه اجتماعی بر شمرد. بُعد ساختاری سرمایه اجتماعی شامل قوانین انعطاف پذیر و شبکه های ارتباطی و بعد شناختی به اعتماد، همیاری و همکاری گروهی اعضاء درون یک سازمان و بعد ارتباطی به شبکه یا ارتباطات اجتماعی و روابط بین افراد و گروه ها اشاره دارد (اندرو[7]،2007،ص12)

در سالهای اخیر دانشمندان مدیریت به ارائه یک دیدگاه اجتماعی از سازمان پرداخته اند . بر این اساس می توان گفت یک دارایی حیاتی و مهم از به حداکثر رساندن مزیت سازمانی همان سرمایه اجتماعی سازمانی می باشد که در بافت روابط اجتماعی ذاتی بوده و می توان آنرا برای تسهیل فعالیت بسیج کرد. سرمایه اجتماعی که بواسطه روابط مولد با تاثیر مثبت مشخص شده است ساختاری است که به طور طبیعی در بافت عملکرد قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی به واسطه شبکه های ارتباطی که اطلاعات ضروری ، اعتماد، پشتیبانی و دیدگاه مشترک را فراهم می کنند، مشخص می شود. این منابع در روابط اعضای گروه قرار دارد و افزایش فرایندهای گروهی به طور کلی عملکرد گروهی بازار را افزایش می دهد (جمشیدی، 1379،ص15).

عملکرد بازار به عنوان اثربخشی فعالیت های بازاریابی سازمان تعریف شده است و با مواردی از قبیل میزان دستیابی به رضایت مشتری، ایجاد ارزش برای مشتریان، حفظ مشتریان و دستیابی به سهم بازار مطلوب مورد سنجش قرار می گیرد. به طور کلی یک فرهنگ سازمانی بازارگرا دارای تاثیر غیرمستقیمی بر روی عملکرد مالی از طریق عملکرد بازار می باشد (هامبارگ،2002،ص33).

ادبیات فراوانی حاکی از آن است که شرکت با ارائه ارزش برتر برای مشتری در مقایسه با رقبا، می تواند به مزیت های رقابتی دست یابد و عملکرد بازار خود را بهبود دهد (اسلاتر[8] و نارور[9]،1995؛ اولسون و همکاران، 2005). تحقیقات در زمینه معیارهای عملکرد بازار تایید می کند که سرمایه اجتماعی برای مشتریان با روش های مختلفی مانند افزایش درآمد از طریق حفظ مشتری و گفتار مثبت (روست و همکاران،2002)، افزایش سودآوری از طریق بالا بردن ارزش عمر مشتری (روست و

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

1-4 اهداف پژوهش

1-4-1 هدف کلّی پژوهش:

هدف کلّی این تحقیق تعیین رابطه بین کیفیت زندگی کاری و تعهّد سازمانی کارکنان بانک ملّی استان گیلان است .

1-4-2 اهداف جزئی پژوهش:

1- تعیین رابطه بین پرداخت منصفانه و کافی با تعهد سازمانی کارکنان

2- تعیین رابطه بین محیط کار ایمن و بهداشتی با تعهد سازمانی کارکنان

3- تعیین رابطه بین تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم و تعهد سازمانی کارکنان

4- تعیین رابطه بین قانونگرایی در سازمان و تعهد سازمانی کارکنان

5- تعیین رابطه بین وابستگی اجتماعی زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان

6- تعیین رابطه بین فضای کلی زندگی و تعهد سازمانی کارکنان

7- تعیین رابطه بین یکپارچگی و انسجام اجتماعی و تعهد سازمانی کارکنان

8- تعیین رابطه بین توسعه قابلیت های انسانی و تعهد سازمانی کارکنان

1-5 سؤالات پژوهش

1-5-1 سؤال اصلی پژوهش

آیا بین کیفیت زندگی کاری و تعهّد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

1-5-2 سؤالات فرعی پژوهش

1- آیا بین پرداخت منصفانه و کافی با تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

2- آیا بین محیط کار ایمن و بهداشتی با تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

3- آیا بین تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم و تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

4- آیا بین قانونگرایی در سازمان و تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

5- آیا بین وابستگی اجتماعی زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

6- آیا بین فضای کلی زندگی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

7- آیا بین یکپارچگی و انسجام اجتماعی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

8- آیا بین توسعه قابلیت های انسانی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد؟

1-6 فرضیه ­های پژوهش

1-6-1 فرضیه اصلی : بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان بانک ملی استان گیلان رابطه وجود دارد.

1-6-2 : فرضیه های فرعی پژوهش:

1- بین پرداخت منصفانه و کافی با تعهد سازمانی کارکنان بانک ملی رابطه وجود دارد.

2- بین محیط کار ایمن و بهداشتی با تعهد سازمانی کارکنان بانک ملی رابطه وجود دارد.

3- بین تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم و تعهد سازمانی کارکنان بانک ملی رابطه وجود دارد.

 

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

فراهم کند تا با آشنایی با ویژگیهای روان شناختی یادگیرندگان محیط یادگیری کارآتری را فراهم سازند و آنچه که ماحصل و فرآورده یادگیری است و تحت عنوان پیشرفت تحصیلی در مؤسسات آموزشی از آن یاد می شود نیاز به درک عمیق تر با شناسایی متغیرهای مرتبط با پیشرفت تحصیلی را دارد.
1-4- اهداف پژوهش

مقایسه دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا و پائین در سبک تفکر اجرائی.
مقایسه دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا و پائین در سبک تفکر قانونی.
مقایسه دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا و پائین در سبک تفکر قضایی.
مقایسه دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا و پائین در انگیزش پیشرفت.
مقایسه دانشجویان دختر و پسر در سبک تفکراجرایی.
مقایسه دانشجویان دختر و پسر در سبک تفکر قانونی.
مقایسه دانشجویان دختر و پسر در سبک تفکر قضایی.
مقایسه دانشجویان دختر و پسر در انگیزش پیشرفت.
1-5- فرضیه های پژوهش

بین دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین درسبک تفکراجرائی تفاوت معنادار وجوددارد.
بین دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین در سبک تفکر قانونی تفاوت معنادار وجود دارد.
بین دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین در سبک تفکر قضایی تفاوت معنادار وجود دارد.
بین دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین درانگیزش پیشرفت تفاوت معنادار وجود دارد.
بین دانشجویان دختر و پسر در سبک تفکر اجرایی تفاوت معنادار وجود دارد.
بین دانشجویان دختر و پسر در سبک تفکر قانونی تفاوت معنادار وجود دارد.
بین دانشجویان دختر و پسر در سبک تفکر قضایی تفاوت معنادار وجود دارد.
بین دانشجویان دختر و پسر در انگیزش پیشرفت تفاوت معنادار وجود دارد
1-6-تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی
1-6-1-تعاریف نظری
1-6-1-1-سبکهای تفکر
سبک تفکراز نظر استرنبرگ عبارت است از« شیوه ترجیحی تفکر»[31] سبک مترادف با توانایی نیست، بلکه نحوه استفاده از توانایی های بالقوه است. افراد ممکن است تواناییهای مشابهی داشته باشند،ولی سبکهای تفکرشان متفاوت باشد.سبک تفکر زمینه مشترکی بین تفکر و شخصیت است(استرنبرگ،1381).
1-6-1-2-کارکردهای سبک تفکر
مهم ترین جنبه های سبکهای تفکر استرنبرگ، کارکردها هستند که شامل سه بعد به شرح زیر می باشند: 1-سبک تفکر اجرایی: این افراد علاقه مند به اجرای قوانین و دستورالعمل ها هستند. 2- سبک تفکر قانون گذارانه: این افراد دوست دارند کارها را به میل خود انجام دهند، آنان علاقه مند به خلق و تدوین و طراحی امور هستند. 3- سبک تفکر قضایی: این افراد به داوری درباره امور و ارزشیابی مسایل گوناگون علاقه مندند(سیف،1391).
1-6-1-3-انگیزش پیشرفت
منظور از انگیزش پیشرفت یا انگیزش موفقیت « میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت و شرکت در فعالیتهایی است که موفقیت در آنها به کوشش و توانایی شخصی وابسته است »(اسلاوین،2006، به نقل از سیف1391).
1-6-1-4-پیشرفت تحصیلی
اتکینسون و همکاران پیشرفت تحصیلی را توانایی آموخته شده یا اکتسابی حاصل از دروس ارائه شده یا به عبارت دیگر توانایی آموخته شده یا اکتسابی فرد در موضوعات آموزشگاهی می دانند که بوسیله آزمونهای استاندارد شده اندازه گیری می شود(استکی وهمکاران،1389).
1-6-2-تعاریف عملیاتی
1-6-1-2- کارکردهای سبکهای تفکّر
نمره های افراد در پرسشنامه سبکهای تفکر رابرت استرنبرگ معیار سنجش سبکهای تفکر است که در پژوهش حاضر نمره افراد در بعد کارکردها، که شامل سه خرده آزمون سبک تفکر اجرایی،سبک تفکر قانونگذار و سبک تفکر قضایی است، ملاک بهره مندی افراد در سبک مورد نظر است. و نمره های بالاتر در هر سبک، نشان دهنده برخوردار بودن بیشتر از هرکدام از سبکهااست.
1-6-2-2-انگیزش پیشرفت
نمره های افراد در آزمون انگیزه پیشرفت هوبرت هرمنس معیار سنجش انگیزش پیشرفت است که بر مبنای نظریه انگیزش پیشرفت مککللند ساخته شده است، که

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

جدول 4- 29- مقایسه دیدگاه دانش آموزان در مورد مهارت های زندگی بر حسب رشته تحصیلی  105
جدول 4- 30- تحلیل توصیفی میزان مهارت های زندگی بر حسب پایه تحصیلی 106
جدول 4- 31- مقایسه دیدگاه دانش آموزان در مورد مهارت های زندگی بر حسب پایه تحصیلی     107
جدول 4- 32- تحلیل توصیفی میزان مهارت های زندگی بر حسب ناحیه. 108
جدول 4- 33- مقایسه دیدگاه دانش آموزان در مورد مهارت های زندگی بر حسب ناحیه              109
جدول 4- 34- آزمون تعقیبی جهت مقایسه مهارت های زندگی دانش آموزان بر حسب ناحیه        110
فهرست نمودارها
نمودار 4- 1- توزیع فراوانی گروه نمونه بر حسب جنسیت 86
نمودار 4- 2- توزیع فراوانی گروه نمونه بر حسب پایه تحصیلی 87
نمودار 4- 3- توزیع فراوانی گروه نمونه بر حسب رشته تحصیلی 88
نمودار 4- 4- توزیع فراوانی گروه نمونه بر حسب ناحیه آموزشی 89
چکیده
یکی از وظایف اساسی آموزش و پرورش هر کشور پرورش استعدادهای دانش آموزان و آماده سازی آنان برای شرکت فعال در امور جامعه است، حمایت از دانش آموزان و هدایت آنان برای دست یابی به هدف های مطلوب در زندگی، برخورد موثر با مشکلات، توجه به محدودیت ها، لزوم آموزش مهارت های زندگی را برای رسیدن به این هدف ها آشکار می سازد. هدف این تحقیق ارزیابی ضرورت و خلاء های موجود در مهارت های زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه بود. سوالات تحقیق با در نظر گرفتن ارزیابی میزان مهارت های زندگی دانش آموزان متوسطه شهر اصفهان بر حسب ویژگی های دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی،پایه تحصیلی، ناحیه آموزشی) طراحی شد. نوع تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش،   توصیفی ـ پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم و چهارم متوسطه به تعداد 27878 نفر بود که با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ـ طبقه ای متناسب با حجم 209 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. در این پژوهش از یک پرسشنامه محقق ساخته مهارت های زندگی دارای 41 سؤال بسته پاسخ با مقیاس پنج درجه ای لیکرت و مصاحبه در قالب چهار سؤال باز پاسخ استفاده شد. روایی پرسشنامه ها بصورت محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. ضریب پایایی پرسشنامه مهارت های زندگی با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرانباخ 90/0 درصد برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار آماری در دو سطح توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در سطح استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، آزمونt مستقل، آزمون تحلیل واریانس، آزمون های تعقیبی و ضریب همبستگی پیرسون) صورت گرفت. یافته ها نشان داد میانگین مهارت های زندگی در مؤلفه های حل مساله، تصمیم گیری، ارتباط، شهروند جهانی، مشارکت و همکاری و فناوری اطلاعات پایین تر از حد متوسط بوده است. تفاوت معناداری بین مهارت های زندگی دانش آموزان بر حسب جنسیت، رشته تحصیلی، پایه تحصیلی و ناحیه آموزشی وجود ندارد.
مقدمه
یکی از وظایف اساسی آموزش و پرورش هر کشور پرورش استعدادهای دانش آموزان و آماده سازی آنان برای شرکت فعال در امور جامعه است، ضرورت حمایت از دانش آموزان و هدایت آنان برای دست یابی به هدفهای مطلوب در زندگی، اتخاذ شیوه های درست برای حل مسائل خود، برخورد موثر با مشکلات، آشنایی با امکانات خود و جامعه و همچنین توجه به محدودیت ها، لزوم آموزش مهارت های زندگی را برای رسیدن به این هدفها آشکار می سازد. ضرورت رفتار بهینه ی افراد در جامعه مهم تر از اخذ مدارک عالی دانشگاهی به نظر می آید و نهاد آموزش و پرورش باید تلاش خود را متمرکز سازد تا انسان هایی آگاه، توانا، انسان هایی واجد اخلاق حسنه تحویل جامعه دهد به طوری که نه تنها خود در زندگی در یاس، ناامیدی و بی ارزشی غوطه ور نشود بلکه توانایی کمک به حل معضلات دیگران را نیز داشته باشد.
آموزش مهارت های زندگی مورد توجه بسیاری از مربیان و صاحب نظران تعلیم و تربیت بوده است برای مثال از نظر جان دیویی، هدف تعلیم و تربیت آماده کردن شهروندان برای اداره خود است و این یادگیری مثل هر یادگیری دیگر باید از راه عمل صورت گیرد، به نظر دیویی بزرگترین نقص آموزشگاههای سنتی که مایه بسی تاسف است آن است که در آن سعی      می شود در محیطی که فاقد هرگونه روح اجتماعی است برای اجتماع، اعضای شایسته و مفید تربیت کند (شکوهی،1379،ص 203). در عین حال، اهداف یا کانون توجه برخی نظریه های برنامه درسی از قبیل نظریه های انسان گرایانه، اجتماعی و رشدگرا آموزش مصادیق     مهارت های زندگی است (میلر،1380،ص 54).
در اهداف آرمانی و اهداف دوره تحصیلی نظام آموزش جمهوری اسلامی ایران نیز به صراحت و یا به طور ضمنی به آموزش مهارت های زندگی تاکید شده است، بنابراین ضرورت آموزش این گونه مهارت ها برای دانش آموزان ایرانی به شدت احساس می گردد لذا این پژوهش به دنبال ارزیابی ضرورت و خلاء های موجود در مهارت های زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه می باشد.
آموزش مهارت های زندگی فرد را برای غلبه بر تنشها و مشکلاتی که گریبان گیر فرد و جامعه است آماده می کند. منظور از مهارت های زندگی آن نوع توانایی های عملی است که برای موفقیت و احساس شادمانی در زندگی روزمره مورد نیاز می باشد و اهداف آموزشی این مهارت ها از الزامات و نیازهای روزمره استخراج می شود. مهارت های زندگی بسیار متعدد هستند و ماهیت و انواع آن با توجه به موقعیت ها، فرهنگ و جوامع تغییر می یابد. به هر حال، آموزش این مهارت ها برای همه دانش آموزان، به ویژه دانش آموزان مقطع متوسطه بسیار مهم و حیاتی است. زیرا در دوره متوسطه قسمت اعظم استعدادهای نوجوانان بروز می کند، قدرت یادگیر

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

جدول 2-3 ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاس سبکهای حل مسئله. 86
جدول  3-3 : ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاس هوش هیجانی 87
جدول 1-4: شاخص‌های توصیفی نمرات پرسشنامه هوش هیجانی والدین و فرزندان  90
جدول 2-4: شاخص‌های توصیفی نمرات پرسشنامه هوش هیجانی در دانش آموزان به تفکیک جنس     91
جدول 3-4: شاخص‌های توصیفی نمرات پرسشنامه سبک های حل مسئله در والدین و فرزندان  92
جدول 4-4: شاخص‌های توصیفی نمرات پرسشنامه سبک های حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر  93
جدول5-4: نتایج ضریب همبستگی بین سبک های حل مسئله در والدین و فرزندان  94
جدول 6-4: نتایج ضریب همبستگی برای رابطه سبک های حل مسئله در والدین و فرزندان دختر و پسر  95
جدول 7-4: نتایج ضریب همبستگی  بین هوش هیجانی در والدین و فرزندان  96
جدول 8-4: نتایج ضریب همبستگی بین هوش هیجانی والدین و فرزندان دختر و پسر  96
جدول 10-4: نتایج  آزمون t برای مقایسه هوش هیجانی در دانش آموزان دختر و پسر  98
جدول 9-4: نتایج  آزمون t برای مقایسه سبک های حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر  97
فهرست نمودارها
نمودار 1-4: میانگین نمرات هوش هیجانی و مولفه های آن در والدین و فرزندان  90
نمودار 2-4: میانگین نمرات هوش هیجانی و مولفه های آن در در دانش آموزان دختر و پسر  91
نمودار 3-4: میانگین سبک های حل مسئله در والدین و فرزندان. 92
نمودار 4-4: میانگین سبک های حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر  93
چکیده :
هدف کلی پژوهش حاضر ، بررسی رابطه سبکهای حل مسئله و هوش هیجانی شاگردان با سبکهای حل مسئله و هوش هیجانی اولیائشان میباشد . جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان پسر و دختر دوره اول راهنمایی منطقه 2 آموزش و پرورش تهران در سال تحصیلی 91-90  ،به همراه والدینشان است . از این جامعه 75 دانش آموز پسر و 113 دانش آموز دختر به همراه اولیائشان به روش  نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری برای سنجش سبکهای حل مسئله ، پرسشنامه 35 سئوالی حل مسئله هپنر و کراسکوف و برای سنجش هوش هیجانی پرسشنامه 28 سئوالی برادبری و گریوز است و روش تحقیق حاضر  از نوع همبستگی میباشد.به منظور تحلیل داده ها از ضرایب همبستگی پیرسون و نیز جهت مقایسه بین دختران و پسران از آزمون t مستقل استفاده گردیده است.
نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سبکهای حل مسئله و هوش هیجانی والدین و فرزندان  همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد . همچنین تفاوتی معنادار در مورد اعتماد به حل مسئله در دانش آموزان دختر با پسر وجود دارد و میانگین اعتماد به حل مسائل در پسران بالاتر از دختران می باشد. نیز تفاوتی معنادار بین هوش هیجانی دختران با پسران وجود دارد . در این راستا میانگین هوش هیجانی پسران بالاتر از دختران است
مقدمه:
در دنیای امروز که هر چیز به سرعت و به صورتی غیر قابل پیش بینی در حال تغییر است . وظیفه ما این است که افراد را برای روبرو شدن با مشکلاتی آماده کنیم که از قبل قابل پیش بینی نیستند و فرد را کمک کنیم  تا توانایی ها و مهارتهای ذهنی تعمیم یافته ای را بدست آورد که بتواند آنها را در موقعیت های جدید به خوبی به خدمت بگیرد.(به نقل از با لسینی 1388)
نزو[1](1986)شیوه حل مسئله [2]را “فرآیندی شناختی – رفتاری تعریف می کند که افراد ، طی آن استراتژیهای موثر برای مقابله با موقعیتهای مشکل زایی که در زندگی با آن مواجه می شوند را می شناسند یا کشف میکنند.”(بهرامگیری 1380)
شاید بتوان گفت که حل مسئله به عنوان یک کل ، سایر حوزه هایی را که انسان در موقعیتهای گوناگون اجتماعی ،شغلی،و آموزشی ناگزیر از روبرو  شدن با آنها می باشد را تحت پوشش قرار می دهد و اصل و اساس زندگی سازگارانه به حساب می آید.(نوری 1380)
از طرفی دیگر باید گفت که گروهی از  افراد ، از احساسات، عواطف و روحیات خویش کاملا” با خبر بوده  و این بینش و آگاهی امکان دارد که دیگر خصوصیات  شخصیتی آنها را تقویت کند . این گروه از  افراد به صورت خود مختار عمل نموده و  از حد و مرز خویش اطمینان دارند . این اشخاص از سلامت روانی خوبی برخوردارند وتمایل دارند که دورنمای مثبتی از زندگی داشته باشند . از طرفی دیگر بعضی اشخاص وجود دارند که در بیشتر موقعیتها دچار احساسات شده و راه گریزی از آن نمی یابند  . آنها افرادی ناپایدارند که از عواطف خود بی خبر هستند و بی هیچ دورنمایی در احساسات خود غوطه ور  میگردند و در نتیجه با این احساس که هیچ دخالتی در کنترل  زندگی خود ندارند ، هیچ  گونه تلاش و کوششی  به عمل نمی آورند.(گلمن [3]/ترجمه پارسا 1383)
هر کسی می داند یا فکر  می کند که می داند هوش هیجانی یعنی چه؟ اما تعریف هوش دشواریها و سختیهای  زیادی دارد .دشواری تعریف هوش از از جایی شروع می شود که مفهوم آن بر واقعیت بسیار پیچیده ای انطباق دارد و تحت جنبه های بسیار مختلف و گوناگونی تجلی می کند . خود روانشناسان نیز در این مورد  اتفاق نظر ندارند.(گنجی 1371)
همچنین هیجانها بخصوص هوش هیجانی[4] در افکار الویت را ایجاد می کنند ، حافظه را شکل می دهند ، دیدگاه های مختلف حل مسئله را بوجود می آورد  و

ادامه مطلب

  • milad milad
۲۹
ارديبهشت

شایع­ترین اختلالات اضطرابی اختلال وسواسی- اجباری است.
اختلال وسواسی- اجباری یک اختلال اضطراب ناتوان­کننده است که خصیصه اصلی آن وجود وسواس­ها و اجبارهایی مکرر و چنان شدید است که رنج و عذاب قابل ملاحظه­ای را برای فرد به بار می­آورند. این وسواس­ها یا اجبارها سبب اتلاف وقت می­شوند و اختلال قابل ملاحظه­ای در روند معمولی و عادی زندگی، کارکرد شغلی، فعالیت­های معمول اجتماعی، یا روابط فرد ایجاد می­ کند. وسواس در برگیرنده فکر، احساس، اندیشه یا حسی عود­کننده و مزاحم  و اجبار رفتاری آگاهانه و عود کننده نظیر شمارش، وارسی یا اجتناب است. وسواس باعث افزایش اضطراب در فرد می­شود، حال آنکه هر چند عمل اجباری در تلاش برای کاستن اضطراب همراه با وسواس انجام می­شود، همیشه به کم شدن اضطراب منجر نمی­ شود. ممکن است بعد از کامل شدن عمل اجباری، اضطراب فرقی نکرده باشد و یا حتی بیشتر شده باشد. وقتی فرد در مقابل انجام عمل اجباری مقاومت به خرج می­دهد نیز اضطراب افزایش پیدا می­ کند (سادوک و سادوک، 1386). در واقع اختلال وسوسی- اجباری (OCD) از خیلی وقت پیش به عنوان اختلال اضطرابی پیچیده تشخیص داده شده است که عمدتاً به دلیل ناهمگنی بسیار زیاد و ماهیت ویژه وسواس­ها و اجبارها می­باشد (آبراموویچ، دیسون، الاتونجی، ویتون، برمان و لستاردو، 2010).
1-2. بیان مسئله
اختلال وسواسی- اجباری (OCD) یک اختلال شدید روانی بسیار ناتوان­کننده است و تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی می­گذارد (ال-سایق، بعا و اگلپلوس، 2003). شیوعOCD  در ایالات متحده آمریکا در طول زندگی 2 تا 3 درصد تخمین زده شده است و شیوع آن در 12 ماه 2/1 درصد با توجه به معیارهای  DSM- IV-TR می­باشد (روسکیو ، استین، چیو و کسلر، 2010).
اختلال وسواسی اجباری  (OCD)یکی از اختلال­های اضطرابی، با مشخصه افکار، ایده­ها، تصاویر یا تکانه­های مزاحم، نامناسب و تکراری است که اضطراب و مقاومت ذهنی (وسواس­ها) را بر می­انگیزد و بنابراین فرد را برای خنثی کردن ترس وسواسی یا عمل بر پایه قواعد انعطاف­ناپذیر، مجبور به انجام رفتارهای آشکار یا پنهان (تشریفات اجباری) می­ کند (فوآ، هاپرت، لی­برگ، لنجنر، کایچک، هاجک و سالکوسکیس، 2002؛ مک­کی و همکاران، 2004). شایع­ترین ویژگی­های بالینی افکار وسواسی شک و دو­ دلی، ترس مفرط از چرک و آلودگی، و یا نگرانی درباره نظم­بخشی یا تقارن است. دو تا از شایع­ترین رفتارهای اجباری رفتارهای شستشو و وارسی است (هندرسون و پولارد، 1988؛ راسموسن و ایسن، 1992؛ به نقل از ایلم و زار، فینبرگ و هرمش، 2012) که شامل میل مقاومت ناپذیر برای شستن (به خصوص دست­ها) و یا تمیز کردن، وارسی کردن درها برای تایید اینکه آنها قفل هستند، یا برگشتن مکرر به لوازم خانگی برای اطمینان یافتن از این که آنها خاموش هستند، لمس کردن، تکرار کردن، شمردن، مرتب کردن و یا ذخیره کردن. پژوهشی در خصوص شیوع نشانه­ های اختلال وسواسی- اجباری در ایران (دادفر، بوالهری، ملکوتی و بیان زاده، 1380) نشان می­دهد که شایع­ترین وسواس­ها شامل آلودگی و نگرانی­های مذهبی؛ و اجبارها شامل شستشو و نظافت، تشریفات تکرار کردن و وارسی است. این رفتارهای اجباری، که به عنوان “تشریفات” به آنها اشاره شد، ممکن است ساعت­ها انجام شوند و در موارد شدید ممکن است مانع از این شود که شخص بخوابد و یا خانه را ترک کند. برای بیماران مبتلا به OCD، وسواس­ها و یا اجبارها با پریشانی مشخص مرتبط­اند، زمان بر هستند، و با عملکرد شغلی و فعالیت­های اجتماعی و روابط تداخل می­ کنند (نظیراوغلو و یاریارا- توباس، 1991).
به عبارت دیگر، با وجود درک آنها از اینکه رفتارهای اجباری آنها  غیر­منطقی است، بیماران در کنترل اجبارهایشان ناتوان هستند، و تلاش برای جلوگیری از دسترسی به موقعیت/هدف خاص بوسیله وارسی (برای مثال، با مسدود کردن/ از بین بردن آن) منجر به جانشین سازی اجبارها به موقعیت/هدف جدید می شود (راپاپورت، 1989). در واقع  OCDیک بیماری پیچیده و ناهمگن، با تنوع گسترده­ای در ارائه نشانه­ها، ویژگی­های بالینی همراه و پاسخ به درمان است (کلی، استورچ، مرلو و جفکن ، 2008؛ مک­کی و همکاران، 2004؛ به نقل از استورچ و مک­کی، 2010) و در بیشتر موارد، OCD درمان نشده دوره­های مزمن و تخریب­کننده به راه می­اندازد (ایسن و استکتی، 1998).
انواع درمان­های روان­شناختی برای مقابله موثر با این اختلال پیشنهاد می­شود اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد تفاوت این مداخلات از نظر سهولت اجرا و تداوم نتایج درمان است. در حوزه درمان­های جدیدتر روان­شناختی، نخستین بار ولز و متیوز (1994) با ترکیب رویکرد طرحواره و پردازش اطلاعات، الگوی فراشناختی را بر مبنای مدل عملکرد اجرایی خود تنظیمی (S-REF)، جهت تبیین و درمان اختلالات هیجانی معرفی کردند و سپس ولز (2000-1997) آن را اصلاح نمود.
فراشناخت به باورها و فرایندهایی اشاره دارد که برای ارزیابی، تنظیم و یا بررسی و بازبینی فکر استفاده می­شود (مایرز، فیشر و ولز، 2009). در واقع اصطلاح فراشناخت را اولین بار، فلاول در سال 1976 به کار برد و آن را به این صورت تعریف نمود: هر نوع دانش یا فرآیند شناختی که در آن ارزیابی، نظارت یا کنترل شناختی وجود داشته باشد. فراشناخت را می­توان از یک نظر، به عنوان یک جنبه­ی عمومی از شناخت در نظر گرفت که در تمام فعالیت­های شناختی نقش دارد (ولز، 2000). برخی از جنبه­های خاص فراشناخت با اختلالات روان­شناختی رابطه دارد. ولز معتقد است در برخورد با اختلالات هیجانی نیازمند یک الگوی چند مولفه­ای با ابعادی پویا هستیم. الگویی که بتواند وجوه بیشتری از اختلالات هیجانی را در بر­گیرد و ضمن توجه به محتوای شناخت، به نقش باورها در پردازش اطلاعات، سوگیری­های توجهی و کنترل شناخت نیز توجه داشته باشد. او همچنین تاکید می­ کند که عملیات پردازشی مرتبط با وقوع افکار و باورهای اضطرابی و افسرده ساز را در واقع بایستی به طرح­ها و دانش فراشناختی منسوب دانست. به همین خاطر، تلاش برای اصلاح محتوای فکر به تنهایی، آن هم توسط جانشینی آن با فکر مثبت، نمی­تواند برای تغییر فراشناخت های زیربنایی اختلال و عملیات پردازشی مربوط به آنها، کافی باشد (ولز، 2000).
درمان فراشناختی به ویژه به منظور رفع نواقص درمان شناختی- رفتاری (CBT) ظهور پیدا کرد. به عقیده ولز شناخت درمانی با توجه به این نظر که، افکار منفی در اختلال‌های هیجانی از فعالیت باورهای ناکارآمد منتج می­شوند، سعی کرده است بیشتر بر روی منشأ محتوای افکار کار کند، ولی در مورد این که چگونه این افکار شکل می­گیرد و یا چه ساز و کاری این تفکرات ناکارآمد را برجسته می­سازد تلاشی نکرده است (ولز و متیوز، 1996؛ ولز، 2000). لذا برای فهم فرآیندهای تفکر لازم است که بر باورهای فرد درباره تفکر، راهبردهای فردی در مورد کنترل توجه و هم چنین نوع باورهای فراشناختی او تأکید نماییم. آن چه در درمان فراشناختی مورد تاکید قرار می گیرد ارتباط با افکار به طریقی است که مانع ایجاد مقاومت و یا تحلیل ادراکی پیچیده شود و بتواند راهبردهای تفکر ناسازگار در مورد نگرانی و نظارت غیرقابل انعطاف بر تهدید را از بین ببرد. نظریه­ های شناختی در مورد آنچه که باعث به وجود آمدن الگوهای غیرمفید تفکری می­شوند، توضیحات مختصری را ارائه داده­اند. وجود باورهای منفی مشخصاً نمی­تواند درباره­ی الگوی تفکر و پاسخ های همراه آن توضیحی ارائه دهند. آنچه در اینجا مورد نیاز است به حساب آوردن عواملی است که تفکر را کنترل می­ کند و وضعیت ذهن را تغییر می­دهد. این عوامل اساس نظریه فراشناختی است (ولز، 2009).
درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که فراشناخت به طور حیاتی در فهم چگونگی پردازش شناخت و این که چگونه این پردازش، تجارب هشیار را ایجاد می­ کند، اهمیت دارد. فراشناخت، آنچه که ما مورد توجه قرار می­دهیم و وارد حیطه­ی هشیاری خود می­کنیم، ارزیابی­ها و تاثیر انواع راهبردهایی که ما برای تنظیم افکار و احساساتمان به کار می­بریم را شکل می­دهد (ولز، 2009). مطالعه در مورد فرآیندهای فراشناختی درگیر در اختلالات روان­شناختی، به طور اساسی با نظریه­ کنش اجرایی خودنظم بخش (S- REF) ولز و متیوز مرتبط است (ولز و متیوز، 1996). مفهوم محوری S-REF در این است که حفظ و ادامه­ی اختلال هیجانی، نتیجه­ی طیف گسترده­ای از کنش­های پردازش اطلاعات است که در درمان شناختی از آن به فعال­سازی طرحواره یاد می­شود و در برگیرنده­ی فرآیندهای توجهی، وضعیت­های هدف خودنظم بخش، فراشناخت و سبک­های پردازش است. در این حالت، شناخت به عنوان یک مقوله­ی پویا در نظر گرفته می­شود (ولز، 2003).
به طور خلاصه درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که اختلال روان­شناختی به دلیل اثرات سبک تفکر یعنی سندرم شناختی- توجهی بر تجربه­های هیجانی و دانش (باورها) تداوم می­یابد. سندرم شناختی- توجهی به شیوه ­های خاص موجب تداوم برداشت منفی از خود و ادراک تهدید می­شود و در اختلال وسواسی- اجباری به صورت نگرانی، نشخوار فکری و تفکر تحلیلی در پاسخ به افکار یا تردیدها ظاهر می­شود. پایش تهدید، شامل بازنگری افکار یا احساسات ناخواسته­ی معین، یا توجه به جنبه­های بالقوه­ی تهدیدآمیز محیط است. راهبردهای مقابله­ای غیرانطباقی تشکیل دهنده­ی سندرم شناختی- توجهی در اختلال وسواسی- اجباری، شامل سرکوبی فکر، خنثی­سازی آشکار و ناآشکار و رفتارهای تشریفاتی می­باشند. بنابراین درمان باید بر تغییر سندرم شناختی- توجهی، تغییر باورهای فراشناختی و ایجاد شیوه ­های جایگزین تجربه کردن و مقابله با رویدادهای درونی متمرکز شود (ولز، 1390).
تحقیقاتی که در مورد درمان فراشناختی بر روی اختلالات هیجانی انجام شده ­اند عبارتند از مطالعه فیشر و ولز (2008) که با بهره گرفتن از مدل فراشناختی بر روی افراد مبتلا به اختلال OCD دریافتند که تمام بیماران در پس­آزمون، بهبودی معنی داری را در علایم  OCDنشان دادند که این نتایج در 3 و 6 ماه بعد نیز باقی ماندند.
در مطالعات راس و ونکوسولد (2008) با بهره گرفتن از مدل فراشناختی ولز جهت درمان اختلال OCD  بر روی گروهی از بیماران (6 زن و 6 مرد) و در دامنهی سنی 21 تا 58 سال دریافتند که  در پس آزمون و در  3 و6  ماه از دوره­ی پیگیری 7 بیمار، علایم کامل بهبودی را نشان دادند.
در ایران نیز در مطالعه­ای تحت عنوان کارآیی و اثربخشی الگوی فراشناختی ولز در درمان یک مورد اختلال وسواسی- اجباری مورد آزمایش قرار گرفت .اثربخشی این مدل با بهره گرفتن از روش تک­موردی تجربی از نوع خط پایه­ی چندگانه بر روی یک مورد آزمودنی (زن) بررسی شد و اثربخشی مدل فراشناختی مورد تایید قرار گرفت (اندوز، 1385).
لذا محقق پژوهش حاضر بر آن شد که با توجه به شیوع بالای نوع شستشوی اختلال وسواسی- اجباری در ایران به درمان این اختلال پرداخته و با توجه به ویژگی های مثبت درمان فراشناختی از جمله مشخص بودن جلسات و کوتاه مدت بودن این درمان، در این تحقیق به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که آیا درمان فراشناختی بر کاهش نشانه­ های نوع شستشو اختلال وسواسی- اجباری اثر بخش است یا خیر؟

1-3. اهمیت و ضرورت پژوهش

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

طنز و خنده دار -اس ام اس و پیام جدید
پایان نامه ها درباره مصباح یزدی - فرزامی
  • milad milad